سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نکاتی ویژه در مورد سرمایه گذاری (سه شنبه 91/3/9 ساعت 10:23 عصر)

آیا می توان سرمایه گذاره خبره بود؟


این نوشته چکیده ایی از دو کتاب «سرمایه گذار باهوش» و «زندگی بافت» می باشد.
سرمایه‌گذار خبره می‌داند که به چه دلیل سرمایه‌گذاری می‌‌کند، او انگیزه‌ای معقول و احساس کامیابی پیدا کرده است. او هدف خود را می‌داند. برای موفق شدن شما نیز باید ابتدا هدف خود 
را به روشنی مشخص کنید.ممکن است برای دوران بازنشستگی خود سرمایه‌گذاری کنید، بنابراین هدف اصلی شما امنیت است. 
شاید مانند چارلی مانگر به دنبال استقلال باشید. یا هدف اصلی شما ممکن است آسایش فرزندانتان باشد. همان طور که به دلایل خود برای سرمایه‌گذاری می‌اندیشید، اهداف مالی خود را در جایگاه مناسب قرار می‌دهید و می‌دانید که آنها در درجه دوم قرار دارند: وسیله‌ای برای حمایت از اهداف برتر هستند. سپس از خود بپرسید که آیا از خود گذشتگی لازم برای رسیدن به آن اهداف را دارید یا اینکه آنها رویایی بیش نیستند.کتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت در این خصوص نوشته است: تفاوت میان این دو، «انگیزه» است. یک رویا، چیزی است که شما دوست دارید آن را داشته باشید، اما در واقع انگیزه لازم برای رسیدن به آن در شما وجود ندارد. یک هدف، چیزی است که شما خواستار آن هستید و اغلب از کار کردن در جهت رسیدن به آن خوشحال می‌شوید. برای سرمایه‌گذار خبره هیچ‌تردیدی وجود ندارد؛ او تمام زندگی خود را به صورت تمام وقت وقف سرمایه‌گذاری می‌کند. حتی اگر به طور کامل از بافت و شوارتز پیروی می‌کنید، بعید است که دقیقا به چنین سطح فوق‌العاده‌ای برسید و نیازی به این کار ندارید. تنها چیزی که نیاز دارید این است که زمان و انرژی لازم را برای دست‌یابی به اهداف سرمایه‌گذاری خود، اختصاص دهید و هیچ تفاوتی ندارد که این اهداف چه چیزهایی هستند. تنها از طریق از خود گذشتگی به آن اهداف خواهید رسید.باید کاملا آشکار باشد که از دست دادن پول تنها کار شما را برای رسیدن به هدف اصلی دشوارتر می‌کند. از دست دادن پول چگونه ممکن است به شما در ایجاد امنیت کمک کند؟ آیا شما با پول کم، ایمن‌تر یا مستقل‌تر خواهید بود؟ واضح است که پاسخ منفی است.به همین دلیل است که همچون سرمایه‌گذار خبره، اولین هدف مالی شما باید حفظ سرمایه باشد. حفظ چیزی که دارید ـ خواه زیاد باشد- خواه کم. به همین‌ترتیب، خرج کردن بیش از آن میزانی که درآمد دارید باعث از بین رفتن سرمایه شما می‌شود (یا بدهی شما را سنگین‌تر می‌کند). تنها هنگامی که سطح زندگی شما پایین‌تر از سطح دارایی شما باشد می‌توانید سرمایه را در اولویت قرار دهید، دارایی خود را حفظ کنید و سپس به آن بیفزایید. حفظ سرمایه و زندگی کردن پایین‌تر از سطح دارایی، آن دسته از گرایش‌های ذهنی نسبت به پول هستند که ثروتمند را از طبقه فقیر و طبقه متوسط جدا می‌کنند. این گرایش‌ها مبنای ثروت هستند. پذیرفتن و اتخاذ آنها تنها راه مطمئن برای رسیدن به ثروت است. 
تخصصی سرمایه‌گذاری کنید
یکی از رازهای سرمایه‌گذار موفق که کمتر شناخته شده است و معمولا نادیده گرفته می‌شود، این است که سرمایه‌گذار موفق تخصص پیدا می‌کند. حتی ابرقدرت‌های سرمایه‌گذاری همچون بافت و شوارتز نیز بخش کوچکی از بازار چندین‌تریلیون دلاری سرمایه‌گذاری را به خود اختصاص می‌دهند. در صورتی که سرمایه شما برای سرمایه‌گذاری چندین میلیارد دلار نیست، حوزه مناسب شما در مقایسه با سرمایه‌گذار خبره می‌تواند کوچک‌تر و متمرکز‌تر باشد. آنچه که حوزه مناسب سرمایه‌گذاری شما را مشخص می‌کند، حوزه مهارت شما است. همچون یک سرمایه‌گذار خبره، شما باید تنها زمانی اقدام کنید که بدانید چه کاری انجام می‌دهید. به عبارت دیگر نباید از محدوده دانش خود فراتر روید و هرگز به سوی حوزه‌های ناشناخته منحرف نشوید. بنابراین امری ضروری است که حوزه مهارت خود را مشخص کنید. 
برای چنین کاری، تنها کافی است که از خود بپرسید: 
• به چه چیز علاقه دارم؟ چه نوعی از سرمایه‌گذاری‌ها و چه جنبه‌هایی از سرمایه‌گذاری مرا مجذوب خود می‌کند؟ 
• در حال حاضر چه چیزی می‌دانم؟
• مایل به دانستن و یادگیری چه موضوعی هستم؟ 
هر چقدر بتوانید دقیق‌تر و مشخص‌تر عمل کنید، بهتر است و در صورتی که همه شما را به دلیل حوزه‌ای که انتخاب کرده‌اید، مورد تمسخر قرار دادند، منصرف نشوید. برای مثال، به نظر شما تخصص پیدا کردن در سرمایه‌گذاری در زمینه مسکن با توجه به قانون نظارت بر اجاره بها در نیویورک چطور است؟ دیوانگی به نظر می‌رسد، پس آن را انجام ندهید. اما یکی از دوستانم از طریق همین سرمایه‌گذاری و کار جزئی دیگری، میلیون‌ها دلار پول به دست آورد. چگونه؟ او از تمام زوایای قوانین نظارت بر اجاره بها آگاه است. او می‌داند که چگونه کمترین اصلاحات ساختمانی را در مورد یک ملک اعمال کند و به این‌ترتیب اجاره آن را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد که به طور طبیعی ارزش فروش مجدد املاکی را که خریداری می‌کرد، افزایش می‌دهد. در واقع اغلب شهروندان نیویورکی حتی نمی‌دانند که امکان افزایش اجاره آپارتمان‌هایی که تحت قانون نظارت بر اجاره بها قرار دارند، وجود دارد. بنابراین دوستم از تمام مخالفان خود، موفق‌تر است و تقریبا تمام این حوزه کوچک سودمند را به خود اختصاص داده است.
از این پزشک یاد بگیرید
دکتری را می‌شناسم که از دانش پزشکی خود به عنوان ابزار اهرم استفاده می‌کند و صرفا به سرمایه‌گذاری در سهام مربوط به بهداشت و سلامت می‌پردازد. یکی از دوستانم هم اکنون از مهارت‌های خاص مربوط به شغل خود استفاده می‌کند تا در زمینه معاملات آتی، به موفقیت بیشتری دست یابد و معمولا کار خود را در یکی از سواحل جهان و از طریق اینترنت انجام می‌دهد. بدون شک کاری وجود دارد که شما هم اکنون انجام می‌دهید یا آن را بلد هستید که می‌توانید آن را به حوزه سرمایه‌گذاری شخصی خودتان تبدیل کنید. آگاه بودن از آنچه نمی‌دانید و درک نمی‌کنید نیز به همین اندازه با اهمیت است. همان‌طور که وارن بافت می‌گوید: «آنچه در مورد اغلب افراد در سرمایه‌گذاری اهمیت دارد میزان آگاهی آنها نیست، بلکه این مورد است که آنها عدم آگاهی خود را تا چه اندازه به طور واقع‌بینانه مشخص می‌کنند.»مشخص کردن حوزه مهارت، گامی ضروری است؛ اما برای موفقیت کافی نیست. ویژگی عمده سرمایه‌گذار خبره این است که او هرگز برای خارج شدن از حوزه مناسب سرمایه‌گذاری خود وسوسه نمی‌شود.«نه» گفتن به این وسوسه می‌تواند یکی از دشوارترین مقررات برای سرمایه‌گذار تازه کار باشد. اما اگر واقعا مجذوب سرمایه‌گذاری منتخب خود شده باشید، همچون سرمایه‌گذار خبره بر فرآیند سرمایه‌گذاری تمرکز می‌کنید و نه به خود سرمایه‌گذاری‌ها. این کار، محافظی در برابر منحرف شدن به سوی محدوده‌های ناشناخته خواهد بود.یکی دیگر از عوامل خنثی‌کننده وسوسه، موفقیت است. همان طور که یکی از مشتریان من می‌گوید: «حالا که می‌دانم چگونه به کسب درآمد بپردازم، قطعا آن مرغ‌های همسایه دیگر غاز به نظر نمی‌رسند.» البته موفقیت چیزی است که سرمایه‌گذار مبتدی به دنبال آن است و چیزی نیست که او اکنون بر آن تکیه کند. آنچه هم اکنون شما می‌توانید انجام دهید، خلق یک فلسفه سرمایه‌گذاری است ـ همان طور که سرمایه‌گذار خبره نیز چنین کاری را انجام داده است ـ که شما را در حوزه مهارتتان حفظ می‌کند.شما احتمالا باورهایی در مورد ماهیت بازار دارید. اما آیا تا به حال آن باورها را آشکار کرده‌اید؟ آیا تا به حال آنها را مورد آزمایش قرار داده‌اید تا متوجه شوید که آیا معتبر و مورد تایید هستند؟ آیا آنها در واقع شما را در مسیر سرمایه‌گذاری راهنمایی می‌کنند؟همان‌طور که هدف‌ها، فعالیت‌های ما را به پیش می‌برند، باورها نیز این فعالیت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. اگر شما طرفدار فرضیه بازار کارآمد هستید و بر این باورید که بازارها منطقی و قیمت‌ها همیشه صحیح هستند، در این صورت اعتقاد دارید که غلبه کردن بر بازار غیر ممکن است. تنها روشی که با این باور سازگار است، سرمایه‌گذاری در یک صندوق سرمایه‌گذاری وابسته به شاخص است.
بازار همیشه اشتباه می‌کند؟
سرمایه‌گذار خبره بر این باور است که بازار گاهی اوقات یا همیشه اشتباه می‌کند. او نظریه‌ای در مورد چگونگی این حالت و همچنین روشی برای سود بردن از آن، طرح کرده است. یک سیستم سرمایه‌گذاری موفق باید بر پایه یک فلسفه سرمایه‌گذاری منطبق با واقعیت بنا شده باشد. فلسفه سرمایه‌گذاری مجموعه‌ای است از باورها در مورد:
• ماهیت واقعیت سرمایه‌گذاری: بازارها چگونه کار می‌کنند، چرا قیمت‌ها تغییر می‌کنند. 
• نظریه ارزش: ارزش چگونه می‌تواند تشخیص داده شود و علت ایجاد سودها و زیان‌ها چیست.
• ماهیت یک سرمایه‌گذاری خوب.
راه میانبر بافت
هنگامی که وارن بافت کتاب سرمایه‌گذار باهوش را برای اولین بار خواند، شیفته آن شد. بنجامین گراهام هر چیزی را که بافت به دنبال آن بود، در بسته‌ای کامل به او داد: فلسفه سرمایه‌گذاری، روش اثبات شده سرمایه‌گذاری و سیستمی کامل و تایید شده. تمام کاری که او باید انجام می‌داد، آموختن نحوه بکارگیری آن سیستم بود.گراهام راهنمای او شد. با گراهام مطالعه کرد و برای او کار کرد و کاملا شبیه گراهام شد. البته بافت، گراهام نبود. بنابراین در نهایت او از سیستم گراهام دور شد. با این وجود، بافت با الگو برداری از گراهام، جهش بزرگی در منحنی یادگیری در جهت تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار خبره داشت. بافت یادآوری می‌کند که: «چند ساعت در کنار یک استاد بودن برای من بسیار ارزشمندتر از ده سال تفکر به ظاهر ابتکارآمیز است.»جورجی شوارتز نیز یک راهنما انتخاب کرد: کارل پاپر. اما نظریه‌های پاپر به طور مستقیم به سرمایه‌گذاری مربوط نمی‌شدند. سال‌ها به طول انجامید تا اینکه شوارتز سیستمی موفق بر مبنای اصول فلسفی پاپر طرح کرد. سال‌هایی که بافت مجبور به صرف آنها برای انجام چنین کاری نبود. بافت گفت: «بهترین کاری که انجام دادم این بود که قهرمانان مناسبی را برگزیدم.»
به آنچه به عقیده شما بازار را به حرکت وا می‌دارد، فکر کنید. آیا قیمت‌ها منعکس‌کننده اصول بنیادی هستند؟ اگر چنین است، در کوتاه‌مدت یا بلندمدت؟ یا هر دو؟ «اصول بنیادی» یک اصطلاح کلی است. آیا شما بر شرایط کلی اقتصادی متمرکز می‌شوید؟ یا بر تغییرات عرضه پول و نرخ‌های بهره؟ یا بر سطح عرضه و تقاضا در بازار کالا؟ و یا‌ترجیح می‌دهید به ویژگی‌های یک شرکت خاص توجه کنید؟ و یا شاید، یک صنعت خاص؟یا شاید بر این باور هستید که قیمت‌ها ارتباط چندانی و یا هیچ‌گونه ارتباطی با اصول بنیادی ندارند و آنچه قیمت‌ها را دستخوش تغییر می‌کند، روانشناسی سرمایه‌گذار است. یا تعادل میان تعداد سهامی که از یک نوع سهام خاص برای فروش پیشنهاد می‌شود و اینکه در هر زمان چه تعداد خریدار نسبت به آن تمایل نشان می‌دهد.اگر تحلیل‌گر تکنیکال هستید، ممکن است بر این باور باشید که تمام این موارد بی‌ربط هستند و همه چیز در نمودار‌ها نمایان می‌شود. بهترین راه برای آشکار ساختن باورهایتان، این است که آنها را به صورت مکتوب در‌آورید. این کار ممکن است دلهره‌آور به نظر رسد اما لازم نیست نظریه‌ای به پیچیدگی نظریه شوارتز طرح کنید. باورهای شما در مورد ماهیت بازارها می‌تواند به سادگی و صراحت باور گراهام و بافت باشد، مبنی بر اینکه قیمت‌های بازار در نهایت نشان دهنده اصول بنیادی هستند؛ اما اغلب در کوتاه‌مدت به شدت از آنها منحرف می‌شوند.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 25387 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  •